سلام بچه ها
من از یه چیزی اصلا صحبت نکردم و اون عشق و علاقم به مادرمه
مادرم از وقتی به دنیا اومدم مثل یک پروانه دور و برم بوده برا بزرگ کردن من سختی های زیادی کشیده
یک زمانی مادرم رفته بود سر کار و منو سپرده بود مهد کودک اما من اونقدر بیتابی کردم که مادرم بخاطر من دست از کار کشید
اون موقع من 2سالم بود و همسایه هامون از دست گریه های من تو همون 2هفته عاصی شده بودند
الان هم بین منو مامانم یه عشق و علاقه خاصی وجود داره وقتی میریم پارک بعد از هر 2دقیقه بازی حتما باید یه سری به مامانم بزنم
گاهی اوقات به مامانم میگم اگه تو یه روزی نباشی من چیکار کنم.
یه کم از این همه عاطفه که تو منه دارم اذیت مشم
اما من این آزار و اذیت رو خیلی دوست دارم
به وبلاگم سر بزنید و با سرزدن تون وبلاگتونو بهم بگین.
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :1
بازدید دیروز :0 مجموع بازدیدها : 5032 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
جستجو در وبلاگ
|