با سلام به همگی دوستان
چند روز پیش یعنی عید فطر سال 90 به اتفاق پدر و مادرم به شیراز و اصفهان رفتیم و واقعا سفر خوبی بود
خیلی به من خوش گذشت از تخت جمشید و حافظیه و سعدی و دروازه قران و خواجوی کرمانی بازدید نمودیم
و البته از خیلی جاهای دیگر نتوانستیم بازدید کنیم :آتشکده فیروز آباد و قلعه دختر و بهشت گمشده وقبر کوروش وو....که انشاا... در سفرهای بعدی بتوانیم...
در این سه روز به منزل یکی از دوستان خوب پدرم آقای امینی پور رفتیم
ایشان به اتفاق همسر محترمه شان انسانهای بسیار شریفی هستند و پدرم خیلی از آنها تعریف میکند.
بعد از این سفرمن از تمدن کهن چند هزار ساله ایران در استان فارس به خودم بالیدم
از کوروش و منشور بزرگش به خود بالیدم از عدالت و دادگری اش به خودم بالیدم .
اما آثار این تمدن در فرسایش زمان رو به فرسودگی نهاده و ما را صدا میزند شاید گوشی بشنود ودستی به کار آید...
انشا ا...
سلام بچه ها
من از یه چیزی اصلا صحبت نکردم و اون عشق و علاقم به مادرمه
مادرم از وقتی به دنیا اومدم مثل یک پروانه دور و برم بوده برا بزرگ کردن من سختی های زیادی کشیده
یک زمانی مادرم رفته بود سر کار و منو سپرده بود مهد کودک اما من اونقدر بیتابی کردم که مادرم بخاطر من دست از کار کشید
اون موقع من 2سالم بود و همسایه هامون از دست گریه های من تو همون 2هفته عاصی شده بودند
الان هم بین منو مامانم یه عشق و علاقه خاصی وجود داره وقتی میریم پارک بعد از هر 2دقیقه بازی حتما باید یه سری به مامانم بزنم
گاهی اوقات به مامانم میگم اگه تو یه روزی نباشی من چیکار کنم.
یه کم از این همه عاطفه که تو منه دارم اذیت مشم
اما من این آزار و اذیت رو خیلی دوست دارم
به وبلاگم سر بزنید و با سرزدن تون وبلاگتونو بهم بگین.
طا ها هستم
امسال میرم پیش دبستانی فعلا نمیتونم حرفامو تو وبلاگم وارد کنم اما بابام قول داده یک سال دیگه من بتونم برای شما مطلب بنویسم
تا اون موقع ....
اما حالا نوبت دوستامه که معرفیشون کنم
1 - جواد پنجه همسایه مون که 4 سال از من بزرگتره
2 - محمد جواد رکن آبادی همسایه مون اونم 5سال از من بزرگتره
اگه خدا بخواد عکساشونو تو وبلاگم قرار میدم
فعلا خدا نگهدار تا بعد.........
سلام
من پدر طاها هستم ( که شش بهار از دوران طلایی زندگی پسرم میگذرد ) و این وبلاگ را برای پسرم ایجاد نمودم و امید وارم پسرم به فعالیت در این وبلاگ بپردازد و از خودش و خانواده اش نام نیک برجای بگذارد و همچون اسم زیبایش طالب حق و هدایت کننده بسویش باشد و این آرزوی من و مادرش میباشد
طاها پسر بسیار بازیگوش و عاطفی و با محبتیست البته گاهی رفتار هایی دارد که از سر بچگی است که از همه بچه ها سر میزند و طبیعیست و ربطی به بی عاطفه بودن ندارد.
ما بزرگتر ها گاهی فکر میکنیم که وقتی فرزندمان ازدواج میکند محبتش نسبت به ما کاسته میشود و از آنها توقع داریم بیشتر به ما محبت کنند در حالی که روح محبت نسبت به پدر و مادر در فرزند موج میزند واین پدر و مادر هستند که باید صیاد خوبی باشند و محبت را به زور نمیتوان جست بلکه با محبت میتوان شکار کرد.
در همینجا از خداوند برای پدر و مادرم طلب آسایش و آرامش و آمرزش و طول عمر با عزت میکنم و از طرفی از پسرم میخواهم تا هیچگاه پدران و مادرانش (بزرگان و گذشتگانش ) را فراموش نکند و از خداوند در طلب مغفرت برایشان کوتاهی نکند چرا که دنیا محل قرار دائمی نیست و انسان در آن دنیا به عنایت و توجه هرچه بیشتر نیاز دارد .
پسرم فرزندان نیک بهترین باقیات و صالحات میتواند برای پدر و مادر باشد پس در این امر (تربیت نیکو )کوشا باش تا خیری از تو به دیگران برسد و هرکه به تو و رفتارهات نگاه میکند در یک کلمه بگوید:
خدا پدر و مادرش را بیامرزد!
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :2
بازدید دیروز :0 مجموع بازدیدها : 5156 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
جستجو در وبلاگ
|